سرویس اقتصادی- سعید مومنی: بی شک سال ۹۹ را باید سال کرونا نامید. پدیده ای که در تمام شئون زندگی آدمیان تغییر و تجربیات منحصربفردی ایجاد کرد. از این منظر و به سیاق «گابریل گارسیا مارکز» می توان تعابیری چون « عشق سالهای کرونا» یا مثلاً « خاطرات کرونایی» یا « ازدواج و جدایی کرونایی» یا « تلخی و شادی کرونایی»و…، بکار برد.
◀️ اما از آنجا که بشر موجودی عادت پذیر و تطبیق پذیر است، و از سویی انسان مدرن بشدت مصرف گرا و مادی تر شده، به سرعت کرونا درونی گردید و خیلی زود زندگی عادی و معیشتی پی گرفته شد.
◀️ از این روی سال ۹۹ برای شهروندان ایرانی علاوه بر کرونا، پدیده ای دیگر را در اذهان و خاطرات به یادگار گذاشت و آن بورس بازی و درگیر شدن بخش عمدهای از خانوادههای ایرانی با بازار سهام بود. رخدادی منحصربفرد و هجومی هیجانی که مشابه آن در کمتر کشوری روی داده است.
◀️ پدیده ای که برای توضیح و درک آن علاوه بر آشنایی و اشراف به ماهیت بازارهای مالی، می بایست ساختار اقتصاد کلان ایران و سابقه سه دهه گذشته جامعه را نیز مد نظر قرار داد، در غیر اینصورت به ورطه کلی گویی و سطحی نگری رفته و انبوهی از تحلیلهای اشتباه را به خورد مردم میدهیم،
تحلیل هایی نظیر اینکه: « دولت بطور آگاهانه و برای جبران کسری بودجه مردم را به بازار بورس دعوت کرد و بعد از اتمام نقشه اش، زیر پای مردم را خالی کرد.» یا مثلاً « دولت برای حبس و کوچک کردن نقدینگی مردم، مشوق ورود مردم به بازار شد.» و انبوهی از این نوع تحلیلات و نگرش های مبتلا به توهم توطئه که هیچ عاملیت و فاعلیتی برای دینامیسم جامعه و اژدهای هفت سر و نافرمان بازار قائل نبودند؛ عجوزه ای که ورای جمع جبری آحاد تشکیل دهنده اش هست و در واقع برآیند تصاعدی و هندسی آنهاست.
◀️ وجود تورم مزمن طی سه دهه گذشته سبب گردیده جامعه ایرانی بیش از حد معمول، و از ترس کاهش ارزش واقعی سرمایه اش به انواع اقسام فرصت های سرمایه گذاریه مرسوم و نامرسوم و صحیح و غلط مشغول باشد و دائمن دغدغه سبقت از تورم یا در حالت آرمانی؛ یک شبه ره صدساله رفتن را داشته باشد. این روحیه موجب گسترش فرهنگ دلالی و فقدان تمرکز برای تولید هم شده. از سرمایه گذاری و دلالیه ملک و مسکن و خودرو که بگذریم، تقریباً خانواده ای نیست که صابون شرکتهای هرمی و گلد کوییستی به تنش نخورده باشد، یا مثلاً کلاه برداری موسسات و صندوق های مضاربه ای که در ازای هر مبلغی، وعده سودهای بالا و وام های خارج از منطق، می دادند را نشنیده باشد.
یا کلاه برداری شرکتهای لیزینگ خودرو و از همه عجیبتر و منحصربفرد تر سرمایه گذاری در سیم کارت موبایل در اوایل دهه هشتاد؛ همه و همه محصول اقتصادی تورمی و نوسانی هستند.
حالا باید به این سیاهه بالا، هجوم به بازار سرمایه را هم اضافه کرد.
◀️ البته که دولت یکی از مقصران اصلی رخدادهای سال ۹۹ بورس بود چرا که برای عوام و مردم ناآگاه، بازار سهام را محلی بدون ریسک و تماما سود ده ترسیم کرد و ترجیع بند این داستان جمله معروف « همه چیز را به بورس بسپارید » رییس جمهور بود، سخنی که قطعاً از روی ناآگاهی و از سر غفلت گفته شد. هیچکس از متولیان بازار آن روی سکه ی خانمانسوز بورس و اضطراب و وحشتی که در دوران ریزش میتواند همه را مستأصل کند برای تازه واردان ترسیم نکرد. کمااینکه این ترس سراسری در دی ماه ۹۹ رخ نمود و کثیری از مردم را بدون در نظر گرفتن ارزندگی سهام از بازار فراری داد. اما اینکه فکر کنیم همه این اتفاقات با برنامه ریزی قبلی صورت گرفته، اشتباه است. مجموعه دولت و بدنه کارشناسی بازار اصلا فکر نمیکردند با چنین جریان ورود پولی، ریزش شدیدی در کار باشد و شاخص کل تا پنجاه درصد افت کند. اواخر مرداد و همزمان با شروع ریزش، طی یک نظرسنجی نسبتاً معتبر ۹۳ درصد فعالان بازار معتقد بودند شاخص کل از کانال ۱.۷ میلیونی پایینتر نخواهد رفت.
دولت جمعا از بورس و در قالب فروش سهام ( بیشتر از طریق شرکتهای پالایشی و بانکی و نه اوراق بدهی) و کارمزد معاملات نهایتاً رقمی حدود پنجاه هزار میلیارد تومان کسب کرد. رقمی که در قیاس با کسری بودجه دولت و امکانش از تأمین مالی در بازار بدهی و مهمتر از آن بدبینی و سلب اعتماد مردم از دولت، چندان چشمگیر نبود.
◀️برای اینکه ابعاد قضیه روشنتر شود تحولات بازار سرمایه طی دو سال گذشته را مروری اجمالی میکنیم: تقریباً از اوایل سال ۹۸ ورود مردم به بازار سرمایه با آهنگ تندتری نسبت به گذشته صورت پذیرفت، همین اقبال مردم موجب رشد چند برابری سهام شرکتهای کوچکتر بورسی در تابستان ۹۸ گردید و موجب شد کارشناسان و فعالان مجرب بازار را از منظر ارزندگی تکمیل و فاقد ظرفیت چشمگیری ببینند، عده اندکی از بورس بازان هم معتقد بودند بواسطه اقبال بیشتر مردم میتوان نسبتهای ارزش گذاری سهام را دست ودل بازانه تر تعیین کرد. اما در پاییز ۹۸ حتی خوشبین ترین و حتی متوهم ترین فعالان بورسی تصور این را نداشتند که شاخص کل در سال ۹۹ از مرز دو میلیون واحد هم گذر کند. اما بزودی مجموعه ای از اتفاقات دست به دست هم دادند تا تاریخی ترین رشد بازار سرمایه ایران در سال ۹۹ رخ دهد.
◀️ حوادث تلخ و خشونت بار آبان ۹۸ که به بهانه افزایش قیمت بنزین رخ داد، فعالان بورسی را متقاعد کرد که جیب دولت پر نیست و از این رو انتظار تورمی را نزد آنان تقویت و بازار سهام را پس از یک اصلاح دو ماهه و ریزشی ده درصدی وارد فاز برگشت نمود.
بازار گارد صعودی به خود گرفته بود که در دی ماه ۹۸ سردار قاسم سلیمانی بطرز ناجوانمردانه ای توسط دولت آمریکا ترور شد. این حادثه تلخ چند روز بورس را در ترس و وحشت فرو برد، اما پس از یک هفته با فروکش کردن تنش و آتش جنگ، رشد سراسری سهام آغاز و تا انتهای سال ۹۸ ادامه یافت تا اینکه سر و کله پاندمی کرونا پیدا شد و بازارهای مالی دنیا را درنوردید و ریزش های رکوردشکن و تاریخی را به اقتصاد جهانی تحمیل کرد. اما بورس ایران برخلاف بقیه دنیا پس از چند روز ریزش و در واپسین روزهای سال ۹۸ دوباره به مدار صعودی بازگشت.
◀️ در پایان سال۹۸ و همگام با شاخص ۵۰۰ هزار واحد و ابهامات کرونایی، تقریباً اغلب فعالان مجرب بورسی متفق القول بودند که بازار پرریسک شده و نمی ارزد؛ رییس سابق سازمان بورس هم که با هجوم مردم به بازار و رشد این چنینی موافق نبود، استعفا داد.
◀️ با شروع سال ۹۹ بازار سهام متأثر از ورود افراد جدید و پول های کم تجربه و تازه نفس به رشد خود ادامه داد و کم کم تحلیلگران و کارشناسان را به این نتیجه رساند که زمانه و زمینه ی جدیدی برای بازار سرمایه ایران آغاز شده و باید معیارهای ارزشگزاری سابق که تا قبل از این صرفاً بر مبنای سود آوری شرکتها بود را کنار گذاشت و جور دیگر باید دید و تحلیل کرد. تحلیلگران بدبین رفته رفته متقاعد شدند که بورس را باید با بازارهای رقیب نظیر ملک مقایسه و از این منظر و بر مبنای ارزش جایگزینی، سهام شرکتها همچنان ارزنده هستند. تحلیلگران خوشبین و انبوهی از کانال های تلگرامی و منتفعان وضع موجود هم که روز به روز بر ثروتشان افزوده میشد معتقد بودند وقتی مسکن و سایر دارایی ها نسبتاً گران هستند چه اشکالی دارد که بورس هم حباب بگیرد و چنانچه شرکتهای بورسی قصد تجدید ارزیابی دارایی هایشان را داشته باشند، بازار سهام فعلا سقف ندارد. سوخت و انرژی تمام این خوشبینی ها صرفاً ورود پول افراد بی تجربه و فاقد آگاهی بود. وضعیت طوری شده بود که عوام تصور میکردند بازار سهام جایی ست که هر روز بطور مرکب پنج درصد به ثروتشان می افزاید و یک روز تعلل هم جایز نیست. زیرساخت های بازار ( بخصوص هسته نرم افزار معاملات) هم که آمادگی چنین هجوم و اقبالی را نداشت، با کارایی ضعیف بر هیجانات و التهابات افزود.
◀️ صدا و سیما هم که اصولاً بطور غیرحرفهای و عامیانه به رخدادها میپردازد هر روز از بورس گزارش و تحلیل ارائه میداد که گل سر سبد آنها گزارش معروف « روستای مال استریت» بود؛ روستایی که مردمانش هر روز زیر سایه درختی نشسته و از خرید و فروش سهام سود میکردند. از خرداد ماه ۹۹ هم آزاد سازی سهام عدالت با این نیت که اقشار کمدرآمد تر هم از موهبت رونق بازار بورس بی نصیب نمانند کلید خورد و بخش بیشتری از جامعه را درگیر بورس نمود. رشد بی محابا و خارج از قاعده بورس از اواسط خرداد تا اواسط مرداد۹۹ بشدت بازده مورد انتظار جامعه را بالا و انتظارات تورمی را در بازارهای موازی تشدید کرد. تعدادی از اقتصاددانان در نامهای به دولت؛ نسبت به عواقب این رشد هشدار داده و خواستار افزایش نرخ بهره شدند، اتفاقی که به اعتراض گسترده سهامداران و کارشناسان بورسی انجامید، اما بعدتر و گام به گام دولت برای فروکش کردن تورم نرخ بهره را بالا برد.
◀️ سرانجام بازار سرمایه در سال ۹۹ علیرغم نارضایتی ها و تلخکامی هایی که به بار آورد بازدهی ۱۵۵ درصدی داشت، بازدهی که اغلب تازه واردان و حقیقی ها از آن بی نصیب ماندند. چرا که کمتر سرمایه گذار حقیقی را میتوان یافت که صبورانه در سهام شرکت های بنیادین به انتظار بنشیند، روشی که اگر در سالهای آتی پیاده شود قطعاً به بازدهی بیشتر از تورم می انجامد. جمله معروفی ست که می گوید : «سرمایه گذاری خوب پول زیاد نمی خواهد، زمان کافی میخواهد. »
امید است که اقتصاد کشور از تورم مزمن رهایی یافته و فرهنگ تولید، صبر و سهامداری و دوری از سوداگری در اقتصاد ایران باب گردد.