سرویس فرهنگی – گفتوگوی «روزنامه شهروند» با دو برادر هنرمند که با سازهای عجیب و غریبشان، پایتختنشینان را به آشتی با محیطزیست دعوت میکنند .
«جارولون»نوازهای خیابان ولیعصر
سحر جعفریان| فرقی نمیکند کدام محله و منطقه، از نازی آباد تا جردن از هفت حوض تا میدان آزادی صدای سازشان شنیده میشود. یک روز در شمالیترین نقطه و روز دیگر در جنوبیترین خیابان شهر بساط هنر پهن میکنند. هدفشان فرهنگسازی برای حفظ محیطزیست و درختانی است که میان دود و سرطان و تورم میخواهند نشاط شهر باقی بمانند. آوای سازشان که بلند میشود حواس هزارپاره عابران جمع میشود درست همان جا که دو برادر، «سینا و ایمان درستی» با کلاههای شاپویی قرمز و جاروی دسته بلند شبیه ویلن و باند زنگار گرفتهشان موسیقی مینوازند. بعضی عابران از سراسیمگی قدمهاشان میکاهند و بعضی دیگر نیز میایستند تا با گرفتن چند عکس و فیلم پستهای شبکههای اجتماعی خود را رونق بخشند. برای گپ و گفت با این برادران هنرمند در یکی از روزهای تابستانی سری به خیابان ولیعصر (عج) زدیم.
صدای ساز برای نجات طبیعت
دستفروشاند و دانشجو. بساط دستفروشیشان را جورابهای باکیفیت ایرانی پر کرده است. بعضی روزها کلاس و درس، گاهی هم کسب و کار. اما آنچه پای ثابت فعالیتهایشان به شمار میآید، نوازندگی با هدف نگهداشت طبیعت آن هم با سازهای دستساز شگفتانگیز است که هر روز بعدازظهر در یکی از خیابانهای پایتخت انجام میدهند. «سینا» ٢١ ساله برادر کوچکتر است که گرافیک میخواند. کمتر صحبت میکند و بیشتر گوش میدهد. «ایمان» ٢٤ ساله برادر بزرگتر است که در رشته گرافیگ مشغول به تحصیل است و با خوشصحبتی جور سینا را نیز میکشد. ویلن جارویی خود را بر میدارد تا با نواختن موسیقی «ای ایران» کارش را شروع کند.
آنها خیابان ولیعصر، کمی پایینتر از تقاطع خیابان طالقانی زیر سایه درختی بزرگ اتراق کردهاند. کنجکاوی عابران برای جوریدن آلتهای موسیقی این ٢برادر نیز دیدنی است. نتهای موسیقی «ایایران» نواخته و خیلی زود جهت دوربین گوشیهای همراه عابران به سمت برادران دوستدار محیطزیست تنظیم میشود.
صدای دلنشین ویلن از سرعت خودروهای خیابان کاسته تا خودرونشینان هم فرصت لذت از آن را به چنگ آورند. دقایقی بعد موسیقی به آرامی تمام میشود و این بار صدای تشویق عابران به گوش میرسد. ایمان بسان هنرمندان روی استیج تعظیم میکند. سینا هم کمی جلو میآید و به نشانه تشکر و احترام خم میشود و به عکسهای بزرگ و کوچکی از پاکبانهای شهر و طبیعت فراموش شده تهران که در اطراف بساطشان خود نمایی میکنند، اشاره میکند.
عواید موسیقی نوازی
ایمان از روزهایی میگوید که هیچ عاملي از گرمای طاقت فرسای تابستان گرفته تا سرمای استخوانسوز زمستان مانع نوازندگیشان برای سرزندگی طبیعت نشده است: «موسیقی زبان همه انسانهاست. ما مینوازیم تا هم دیگران لذت ببرند و هم توجهشان را به طبیعت از نفس افتاده تهران جلب کنیم. طبیعتی که روز به روز از عرض و طولش کم میشود و به جایش برج و باروهای فلزی و سازههای شیشهای بالا میرود. خیلی از مردم که موسیقی ما را گوش میدهند، میپرسند چرا در دوره و زمانهای که هر کس از کوچکترین تخصصش دنبال کسب درآمد است، شما از فرصتتان استفاده نمیکنید؟ راستش این سوال را آن اوایل یعنی دوسال پیش زیاد از خودمان میپرسیدیم، اما خب پاسخی جز عشق به طبیعت و سبزینگی پیدا نمیکردیم. برای همین مبالغی را که شهروندان بابت موسیقی نوازی ما هدیه میدهند هم به پاکبانهای نیازمند شناسایی شده و مراکز آموزشی با موضوع کودکان کار و محیطزیست تقدیم میکنیم. مثلا در منطقه ٢٠ تهران پاکبانهایی را میشناسیم که روزگار و معاششان را به سختی میگذرانند، اما کارشان را عاشقانه دوست دارند. این پاکبانها روابط دوستانه و صمیمانهای با کودکان کار سر چهارراههای محدوده فعالیت خود برقرار کردهاند. ناهارشان را با هم تقسیم میکنند و میان صحبتهایشان نکاتی مرتبط با چگونگی کاشت گل و گیاه و جمع آوری زبالههای بوستانها رد و بدل میکنند. به واسطه همین اتفاقات ساده، کودکان کار محله دیلمان شهر ری که تعدادشان به ٢٥ نفر میرسد، نخستین گروه حمایت از محیطزیست را تشکیل دادهاند تا به قول خودشان به عمو پاکبانهای محل کمک کنند.»
دورهمیهای بازیافتی در بوستان قیطریه
این هنرمند دوستدار محیطزیست که ساز ویلن دسته جارویاش را «جارولون» صدا میزند، مهارت خاصی در ترکیب قطعات فلزی، پلاستیکی و ساخت آلات موسیقی با خنزرپنزرهای دور ریختنی دارد: «خیلی از وسایلی که ما بهعنوان زباله دور میاندازیم، واقعا زباله نیستند و میشود با تغییر و ترکیبی ساده و خلاقانه دوباره از آنها استفاده کرد. در بوستان قیطریه دوستان دانشجویی پیدا کردهایم که با همراهی آنها ساخت بهترینها از دور ریختنیها را به علاقهمندان رایگان آموزش میدهیم. مثلا دستبند، گلدانهای شیشهای فانتزی، عروسک و … میسازیم که اتفاقا خیلی هم مورد استقبال قرار گرفته است. بعضی از هنرجوها برای خودشان از این طریق کسب و کاری راه انداختهاند و بعضیهاشان هم نمایشگاهها و گالری کوچک محلی برپا میکنند. واقعیت این است که فرهنگ بازیافت پسماند هم میتواند به نگهداشت طبیعت کمک کند و هم در قد و قواره یک صنعت جدید بر چرخه اقتصاد خانوادهها و جامعه تأثیر بگذارد. ما عنوان این جلسات آموزشیمان را گذاشتهایم دورهمیهای بازیافتی.» صحبتهای ایمان به اینجا كه میرسد به انتظار تعدادی از عابران برای شنیدن موسیقی با نواختن یک ملودی شاد پاسخ مثبت میدهد. با شاد شدن موسیقی هر لحظه به تعداد عابران میخکوب شده، افزوده میشود. صدای جرینگ جرینگ سکههایی که به داخل جعبه فلزی این برادران سرازیر میشوند نیز بیشتر شنیده میشود. سینا از موقعیت استفاده میکند و بنرهایی که مربوط به اطلاعرسانی پیرامون حفاظت از زمین و نریختن زباله است را بین عابران میچرخاند.
حمایت معنوی میخواهیم
همچنان آفتاب داغ است و بازار هنرنمایی برادران طبیعتدوست نیز رونق دارد. حالا سینا به سوالهایمان پاسخ میدهد تا ایمان اندک مجالی برای استراحت پیدا کند: «ایمان از کودکی به موسیقی علاقه داشت. آن سالها با اینکه پدرمان را تازه از دست داده بودیم، مادرمان تلاش میکرد تا به آرزوهای کوچک و بزرگمان برسیم. برای همین ایمان را کلاس موسیقی ثبتنام کرد و برایش یک ویلن سفید خرید. کمی که گذشت من هم به موسیقی علاقهمند شدم. اما ترجیح دادم کلاس نروم و از ایمان یاد بگیرم. اتفاقا استاد مهربانی هم هست. کمی بعد هر دومان سراغ ورزش رفتیم؛ رشتههاي ژیمناستیک و آمادگی جسمانی. گاهی وسط موسیقی نوازی شروع به انجام حرکات آکروباتیک و ژانگولر میکنیم. البته تخصص و قدرت بدنی ایمان با این که اندامی به ظاهر لاغر و نحیف دارد، بیشتر است. مثلا موهایش را به طنابی متصل میکند که آن سر طناب به سپر خودرویی گره خورده و بعد خودرو را جابهجا میکند. یا میتواند با موهایش از میلهای برعکس آویزان شود و ساز بزند.» سينا میخندد و ادامه میدهد: «خلاصه استعداد زیاد داریم، ولی حامي نداريم. هیچ سازمان و ارگانی پشتیبانمان نیست. نه اینکه دنبال پول باشیم برای خودمان، نه. منظورم بیشتر حمایت معنوی است. مثلا شرایط را برای اجراها و برنامههای متنوع ما فراهم کنند.»
رگ خواب مردم و دغدغه محیط زیست
«ساناز ابراهیمی» یکی از عابرانی است که اغلب اوقات صدای ساز ایمان و سینا را در محدوده خیابان ولی عصر (عج) میشنود. او میگوید: «به نظرم کار جالبی است. حداقل بر من تأثیر گذاشتهاند. چند وقتی است که تصمیم گرفتم در دفع زبالههای منزلم بیشتر دقت کنم. چند تایی هم گلدان خریدهام و کنار رایانهام در محل کارم گذاشتم. توجه به طبیعت باعث میشود هم روحیه نشاط در افراد شکل بگیرد، هم دغدغه طبیعت داشته باشیم.» همچنين «شایان جعفری» كه نخستین بار است صدای ساز برادران حامی طبیعت را میشنود دراينباره ميگويد: «یک دست صدا ندارد. باید همه به اجماع برسند که زبالهها میتوانند ازجمله منابع درآمدزا و از سویی عامل نابودی محیطزیست به شمار آیند. اینکه دو جوان بیایند و موسیقی بنوازند تأثیر دارد، اما نه آن طور که انقلابی در فرهنگ پسماند ایجاد کند و سلامتی برای طبیعت به بار آورد. از همه مهمتر این است که مسئولان مربوطه پایکار باشند. از پشت هیچ میز مدیریتی نمیتوان فرهنگی را نهادینه کرد.» «روح الله امینی» راننده تاکسی خطی که در روز چند مرتبه گذرش به میدان هفت حوض میافتد: «کارشان واقعا عالی است. اینطور خلاقیتها نیاز به حامی دارد. باورتان نمیشود، ولی گاهی که مسافر دارم با شنیدن صدای ویلن این پسر جوان از من تقاضا میکنند کمی آهستهتر بروم تا فرصت بیشتری پیدا کنند برای لذت بردن. حالا که رگ خواب مردم را پیدا کردهاند باید مسئولی بیاید و کمکشان کند. این طوری شاید هزینههای مازادی هم هدر نرود.»
روزنامه شهروند، شماره 1726